عودان . (ع اِ) (به صیغه ٔ تثنیه ) مثنای عود. رجوع به عود شود. || کنایه از دو شاهد است ، در حدیث : اًنما القضاء جمر فادفع الجمر عنک بعودین ؛ یعنی بوسیله ٔ دو شاهد. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). || (اِخ ) منبر نبی (ص ) و عصای او. (ازمنتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.