عهن . [ ع ِ ] (ع اِ) پشم گوسپند و پشم و یا پشم رنگین . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). پشم رنگین . (دهار) (غیاث اللغات ). ج ، عُهون . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد): و تکون الجبال کالعهن (قرآن 9/70)؛ یعنی کوهها چون پشم میگردد. و تکون الجبال کالعهن المنفوش (قرآن 5/101)؛ یعنی کوهها چون پشم رنگ زده شوند. || نیکو سیاست کننده ٔ شتران . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). گویند: هو عهن مال ؛ یعنی نیکو اداره میکند مال و شتران را. (از اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.