عندلة. [ع َ دَ ل َ ] (ع مص ) درشت گردیدن پی شتر. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). درشت گردیدن پی ستور. (آنندراج ). سخت گشتن عصب شتر. (از اقرب الموارد). || بانگ کردن بلبل . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (دهار) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || (ص ) مؤنث عندل ، یعنی بلندبالا و زن سریع. (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به عندل شود. || زن بزرگ پستان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.