عنج .[ ع َ ] (ع مص ) کشیدن سوار، مهار شتر را تا سپسایگی بازگرداند، و آن نوعی از ریاضت شتران است . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). مهار شتر را کشیدن و او را بر دو پایش بازگردانیدن ، و آن از اعمالی است که هنگام ورزش و تعلیم دادن شتر به کار می رود. (از اقرب الموارد). || عناج بستن دلو را. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). بستن دلو بوسیله ٔ عناج . (از اقرب الموارد). رجوع به عناج شود. || بستن مهار شتربچه به ساعد وی ، و کوتاه کردن آن . و آن برای رام کردن بچه شتر خردسال به کار می رود. || جذب کردن و کشیدن . (از اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.