عنان ربودن . [ ع ِ رُ دَ ] (مص مرکب ) گرفتن زمام از دست کسی . (فرهنگ فارسی معین ). اختیار بردن :
چه سرو است آنکه بالا می نماید
عنان از دست دلهامی رباید.
من آن قیاس نکردم که زور بازوی عشق
عنان عقل ز دست حکیم برباید.
شما واژهای در دفتر واژه ثبت نکردهاید.
برای رفع محدودیت کاربر ویژه شوید
با حذف کوکی، لیست لغات از بین خواهد رفت.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عنان ربودن . [ ع ِ رُ دَ ] (مص مرکب ) گرفتن زمام از دست کسی . (فرهنگ فارسی معین ). اختیار بردن :
چه سرو است آنکه بالا می نماید
عنان از دست دلهامی رباید.