عمایتان . [ ع َ ی َ ] (اِخ ) مثنای «عمایة» و آن نام دو کوه باشد: 1- عمایه ءالعلیا که حریش و قشیر و عجلان در آن مشترکند. 2- عمایةالقصیا که طرف مشرق آن متعلق به نُهم ، و جنوب ازآن ِ باهلة، و غرب آن از عجلان است . و گویند که عمایتان کوههائی است به رنگ سرخ وسیاه ، و چون غالباً باعث گمراهی مسافران و رهروان میشود بدین نام خوانده شده است . (از معجم البلدان ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.