عمار دهنی . [ ع َم ْ ما رِ دُ ] (اِخ ) ابن معاویه ٔ دهنی بجلی ، مکنی به ابومعاویة. محدث بود. رجوع به ابومعاویة (عمار ابن ...) شود. ابن الندیم در الفهرست آرد: «عماربن معاویة الدهنی العبدی الکوفی از مشایخ شیعه و رواة حدیث از ائمه بود». ابن عبدربه در العقد الفرید گوید که بنی دهن بن معاویةبن اسلم بن احمس که ساکن بجیله هستند از نسل عمار دهنی میباشند. رجوع به عقدالفرید ج 3 ص 338 شود. و دهار در دستورالاخوان آرد: دُهن حیی است از یمن که عمار دهنی بدان منسوب است .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.