علی جندی . [ ع َ ی ِ ج َ ] (اِخ ) ابن شرف الملک فخرالدین علی بن ابی القاسم جندی ، معروف به خواجه جهان و مکنّی به ابوالمکارم . وزیر سلطان جلال الدین منکبرنی . وی در زمان سلطنت محمد خوارزمشاه به امور دیوانی اشتغال داشت و بواسطه ٔ ظلم و تعدی بسیار، سلطان محمد فرمان به قتل او داد. اما شرف الملک پنهان گشت . و هنگامی که سلطان جلال الدین منکبرنی از مغولان شکست خورد و از سند عبور کرد، وی به خدمت سلطان درآمد. و پس از بازگشت جلال الدین از هندوستان وزارت او را به عهده گرفت . چند سالی بعد، پس از حمله ٔ تاتار به سلطان جلال الدین در دشت موغان (مغان ) و گریز سلطان ، شرف الملک که به «اران » متواری شده بود عصیان کرد و با ملوک اطراف آغاز مکاتبت نمود. سلطان چون به لشکرگاه بازگردید نامه ها به امرای اطراف فرستاد و شرف الملک را به قصد تحقیر «بلدجن » نامید، و این لقب او به روزگار گمنامی بوده است . اماپس از مدتی که سلطان به اران رفت و به قلعه ٔ «حیزان » رسید، از عصیان او تغافل کرد و او را نزد خود خواند. و شرف الملک کفن در گردن به خدمت رفت . و پس از مدتی به «جاربَرد» از مضافات اران رسیدند، و سلطان به قلعه رفت تا وضع آنجا را ببیند و شرف الملک را نیز با خود برد. و والی قلعه را که ترکی ستمکار بود گفته بود که چون فرود آید، شرف الملک را نگه دارد و حبس کند و بند نهد. و قصد او آن بود که شرف الملک در حبس بماند تا تاتار بگریزند و بعد او را بیرون آورد و با شرایطی چند وزارت دهد. اما پس از چندی پنج تن سلاحدار فرستاد که سر او را ببرند و بیاورند و چنین کردند. وی مردی نازکدل و بخشنده و کریم بود، و اگرچه از تحصیل فضایل و اکتساب کمالات بهره نداشت ، اما در حل وعقد و رتق وفتق امور دیوانی ید بیضا می نمود. اما چون کار او بالا گرفت به رنجانیدن اطرافیان و ایذاء آنها پرداخت چنانکه نزد سلطان از او غیبت می کردند. مال در نظر وی ناچیز بود. علما و پارسایان را محترم می داشت . وظایف را بسیار کرد و از این راه اموال دیوان از میان برفت . مستمری های وی از عطایای محمود غزنوی و بازماندگان وی و آل سلجوق نیز بیشتر بوده است . علامت شرف الملک بر فرمانهای سلطانی «الحمدﷲ العظیم » بود و بر توقیعات دیوان که طره ٔ (علامت و مارک ) آن «الدیوان الاعلی » نوشته می گشت ، «یعتمد ذلک » بوده است . اما بر منشورهای خود که به بلاد خاصه ٔ خود میفرستاد و طغرای «ابوالمکارم علی بن ابی القاسم خالصة امیرالمومنین » داشت ، «اعتمادکنید» بود. و نشانه ٔ وی بر رسیدها «صحیح ذلک » بوده است . (از سیره ٔ جلال الدین ) (حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 664و چ تهران ج 2 ص 433) (دستورالوزراء خوندمیر ص 234).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.