علامرودشت . [ ع َ م َرْوْ دَ ] (اِخ ) نام رودی است به فارس . آبش شور و ناگوار است و به کار زراعت نرود. از نزدیک قریه ٔ چارطاق ناحیه ٔ ینجه ٔ احشام لارستان نشر آبی پیدا شده ، کم کم زیاد گشته تا نزدیکی قصبه ٔ علامرودشت رودخانه ٔ علامرودشت شود. پس چون به قریه ٔ دادالمیزان اسیر رسد آن را رودخانه ٔ دادالمیزان گویند و در دزگاه به رودخانه ٔ دزگاه بیامیزد. (از فارسنامه ٔ ناصری گفتار دوم ، رودخانه های فارس ص 328).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.