عقر. [ ع َ ] (ع اِ) نشانی است مانند شکاف در پای اسب و شتر. || بنیان و اصل هر چیزی . (منتهی الارب ). اصل و اساس خانه . (از اقرب الموارد). بنیاد سرای . (دهار). || فرودآمدنگاه قوم . || هر شکاف مابین دو چیز. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || گشادگی مابین پایهای برجهنده . (منتهی الارب ). گشادگی و فاصله ما بین پایه های مائده و میز غذا. (از اقرب الموارد). گشادگی میان هردو چیز، و برخی آن را خاص فاصله ٔ بین پایه های مائده و میز غذا دانند. (از تاج العروس ). || منزل . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || کوشک و قصر یا کوشک ویران . || ابر پاره ٔ سپید، یا ابر که از پیش آفتاب پیدا شود و بپوشاند چشمه ٔ آفتاب و گرداگرد آنرا، یا ابر که از کرانه ٔ آسمان خیزدو از دور بانگ تندر آن شنیده شود و نمایان نگردد. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || بنای بلند. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (دهار). || سپید هر چه باشد. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || میان سرای و اصل آن . (منتهی الارب ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.