عفج . [ ع ِ / ع َ / ع َ ف َ / ع َ ف ِ ] (ع اِ) روده ٔ مردم و اسب و سباع که طعام از معده بدان نقل کند، و آن مصارین است برای سم داران و سپل داران . (از منتهی الارب ).رودگان فراخ . (زمخشری ). هزارخانه و رودگانی . (دهار). رودگان و معی ، و گویند آن گوشتی است در نزدیکی روده در طبقه ٔ داخلی روده ٔ راست . (از بحر الجواهر). آنچه طعام بدان منتقل می شود پس از معده ، و آن برای انسان و تمام سباع به منزله ٔ روده ها است برای سم داران و سپل داران که به کرش می پیوندند. (از اقرب الموارد). آن روده که طعام از معده در آن داخل می گردد. (ناظم الاطباء). ج ، أعفاج . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.