عفا. [ ع َ ](ع اِ) زمین و شهر غفل که در وی پی کسی نیامده باشد. (منتهی الارب ). شهری که اثری از ملک برای کسی در آن نباشد. (از اقرب الموارد). زمینی که کسی در آن نرفته و آثار آبادی در وی نبود. (ناظم الاطباء). || خرکره . (منتهی الارب ). بچه ٔ حمیر را نامند و گفته اند یرنعام است . (فهرست مخزن الادویه ). ولد حمار. و آن را به کسر اول نیز خوانده اند. (از اقرب الموارد).
- ابوالعفا ؛ کنیه ٔ خر. (ناظم الاطباء). و رجوع به ابوالعفاء در ترکیبات عفاء شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.