عطل . [ ع ُ/ ع ُ طُ ] (ع ص ) زن بی پیرایه ٔ بی زیور. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || اسب و شتر بی گردن بند و بی رسن و بی داغ و نشان . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || مرد بی ساز و سلاح . (منتهی الارب ). || خالی از مال . || بی ادب . || قوس عطل ؛ کمان بی زه . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ج ، أعطال . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.