عضدی . [ ع َ ض ُ دی ی ] (ص نسبی ) منسوب به عضدالدوله ٔ دیلمی . رجوع به عضدالدوله ٔ دیلمی شود.
- بند عضدی ؛ بندی است در حوالی شیرازکه در زمان عضدالدوله ٔ دیلمی برای مشروب کردن اراضی کربال علیا و سفلی ساخته شد و به بند امیر شهرت دارد : بند عضدی که در جهان مثل آن عمارت نیست از محکمی و نیکوئی ولایت کربال علیا را آب می دهد. (نزهة القلوب ج 3 ص 219). از یزدخواست راه زمستان به بند عضدی رود بدست چپ و راه تابستان بدست راست به کوشک زرد. (نزهة القلوب ج 3 ص 185). رجوع به بند امیر شود.
- سقلاطون عضدی ؛ سقلاطون نوعی جامه و یا ماهوت دورواست ، و در ترجمه ٔ تاریخ یمینی آن را با نسبت به عضدی ذکر کرده است و در حاشیه ٔ کتاب نویسد بهتر از همه قسم سقلاطون آن بود که عضدالدوله اختیار کرده بود : و پنجاه تخت جامه ملون از جامه های تستری و سقلاطون عضدی حله های فخری ... (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 181).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.