عسو. [ ع ُ س ُوو ] (ع مص ) کلانسال گردیدن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). کلانسال گردیدن و پیر شدن و سست و ناتوان گردیدن از بسیاری ِ عمر. (ناظم الاطباء). عَسْو. عُسی ّ. عَساء. عَسْوة. و رجوع به عَسْو و عُسی ّ و عَساء و عَسْوة شود. || درشت و خشک گردیدن نبات و سطبر شدن . (از منتهی الارب ). سخت خشک شدن و زفت شدن نبات . (تاج المصادر بیهقی ). ضخیم و سخت شدن گیاه . (از اقرب الموارد). عُساء. و رجوع به عُساء شود. || درشت شدن دست از کار. (از منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ). ضخیم شدن دست از کار. (از اقرب الموارد). || نیک تاریک گشتن شب . (از منتهی الارب ). سخت شدن تاریکی شب . (از اقرب الموارد). تاریک شدن شب . (تاج المصادر بیهقی ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.