عسل داود. [ ع َ س َ ل ِ وو ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) روغنی باشد که از ساق درختی حاصل میشود و طعم آن شیرین است و به عربی دهن العسل و به یونانی اورمالی خوانند. (برهان ) (آنندراج ). دهن عسلی است که اولی نامند، و توهم کرده کسی که اورمالی و اومالی دانسته . (مخزن الادویة). اومالی . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). ماده ٔ کم وبیش لزج و شربتی شکل که در اواخر تابستان از تنه ٔ درختان خانواده ٔ زیتونیان درنتیجه ٔ نیش حشرات یا خراش پوست درخت خارج میشود. این ماده در برابر هوا منجمد شده شکل صمغمانند بخود میگیرد و محتوی 52 درصد مواد قندی شیرین از قبیل ساکارز و لولز و گلوکز میباشد. اومالی . عسل درخت زیتون . عسل زیتون . (فرهنگ فارسی معین ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.