عسج . [ ع َ ] (ع مص ) گردن دراز کردن در رفتار. (ازمنتهی الارب ). گردن یازیدن در وقت رفتن . (تاج المصادر بیهقی ). دراز کردن گردن در هنگام راه رفتن . عَسَجان . عَسیج . و رجوع به عسیج شود. || به شتاب رفتن . (از ناظم الاطباء). دویدن . (المصادر زوزنی ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.