عجزاء.[ ع َ ] (ع ص ) زن کلان سرین . مؤنث ِ اَعْجَز. || (اِخ ) ریگستانی است بلند. || (ص ، اِ)عقاب کوتاه دم . || عقابی که در دم او پر سفید باشد. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ). || زنی که کف دست او درشت باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). الشدید دایرة الکف . (اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.