عبعب . [ ع َ ع َ ] (ع اِمص ) نازکی و تازگی جوانی . (منتهی الارب ) (آنندراج ).نعمة الشباب . (اقرب الموارد). || (ص ، اِ)جوان پرگوشت . || جامه ٔ وسیع و فراخ . || چادر باریک و نازک از پشم شتر. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ). || گلیم پشمین . (مهذب الاسماء). || مرد جوان تمام . (مهذب الاسماء). || بتخانه . || مرد بلند بالا. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ). || آهوی نر. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.