عبدالملک . [ ع َ دُل ْ م َ ل ِ ] (اِخ ) ابن صالح بن علی بن عبداﷲبن عباس . امیری از بنی عباس بود. به سال 169 هَ . ق . الهادی وی را امارت موصل داد.و به سال 171 هَ . ق . رشید او را عزل کرد سپس او راوالی مدینه و طائف کرد. در این هنگام رشید را خبر دادند که عبدالملک طالب خلافت است رشید او را به بغدادزندانی کرد. پس از مرگ رشید امین او را از زندان آزاد کرد و به سال 196 هَ . ق . ولایت جزیره و شام را بدو داد و تا سال 196 هَ . ق . که درگذشت در رقه بود. عبدالملک مردی سخت فصیح و خطیب و بامهابت و صلابت بود.چون رشید عبدالملک را ولایت مدینه داد یحیی بن خالد برمکی را پرسیدند چگونه رشید یحیی را از بین عمال خویش برگزید. گفت خواست تا بر قریش ببالد و به آنان بیاموزد که در بنی عباس همچون عبدالملک مردی است و این توصیف تحریضی است علیه عبدالملک . (از الاعلام زرکلی ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.