طین حر. [ ن ِ ح ُرر ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) محمدبن عبدون گوید: طین حر طین علک خالص از رمل بود. مؤلف گوید: گِلی است نزدیک در شیراز و بشیرازی گل کوفی (کرنی ؟ کربی ؟) خوانند و در طبیعت نزدیک به وی بود و آن را نیز بدین اسم خوانند و آن گل بغایت سبزرنگ است وچون بپوست بادام دخان کنند ازبهر خوردن لون را سرخ کند و طعم آن خوش بود و کمتر بریان ناکرده خورند. و علی بن ربن گوید: طین حر سرد و خشک بود به اعتدال نیکوبود جهت همه جراحتها. و اگر با سرکه بر گزندگی زنبور طلا کنند درد ساکن گرداند. (اختیارات بدیعی ). طین نیشابوری . طین اکل . گل خالص بی ریگ . (بحر الجواهر). شامل طین اندلس و فارسی دانسته اند و مراد از آن خاک خالص است . طین قیمولیا .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.