طغانجق . [ طُج ِ ] (اِخ ) والی سرخس در زمان سلطان محمود. در ترجمه ٔ تاریخ یمینی آمده است : و در آن هنگام که ابوابراهیم منتصر، اسماعیل بن نوح سامانی ، از برابر لشکر سلطان محمود فراراً به قهستان شد، طغانجق با نصربن ناصرالدین و ارسلان جاذب والی طوس ، وی را در قهستان تعاقب کرده او نیز ناگزیر از راه جومند به بسطام گریخت . و این واقعه بسال 394 هَ . ق . رخ داد. طغانجق نوبتی هم با امام ابوالطیب محمدبن سهل بن سلیمان الصعلوکی به سفارت از طرف سلطان محمود به خواستگاری دختر ایلک خان مأموریت یافت . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 233 و 276).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.