طاوس فلک . [ ووس ِ ف َ ل َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از آفتاب است ، چنانکه زاغ کنایه از سیاهی شب است :
چو طاوس فلک بگریخت در باغ
به گل چیدن بباغ آمد سیه زاغ .
طاوس فلک هر شب شد سوخته بال و پر
هم شمع رخت سوزد گر بال و پری دارد.
شما واژهای در دفتر واژه ثبت نکردهاید.
برای رفع محدودیت کاربر ویژه شوید
با حذف کوکی، لیست لغات از بین خواهد رفت.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طاوس فلک . [ ووس ِ ف َ ل َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از آفتاب است ، چنانکه زاغ کنایه از سیاهی شب است :
چو طاوس فلک بگریخت در باغ
به گل چیدن بباغ آمد سیه زاغ .