طاهر. [ هَِ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن یزید الوراق الجرجانی الضبی .کنیت وی ابومحمد است . ابوبکربن المقری ، و قاضی از او روایت دارند، و وی از ابوحاتم روایت کند. حدثنا القاضی ابواحمد، محمدبن احمدبن ابراهیم ، حدثنی ابومحمدطاهربن ابراهیم بن یزید، حدثنا محمدبن ادریس المنذر،حدثنا عبدالرحمن بن هانی ٔ النخعی ، حدثنا شیبان ابومعاویة، عن عتادة، عن انس بن مالک ، عن مالک بن صعصعة، قال ، قال : رسول اﷲ صلی اﷲ علیه و آله و سلم فی حدیث المعراج : فسمعت صوتاً فی الحجاب ، انی قد امضیت سنتی و ادخرت رحمتی و جعلت لامتک لمن یهم بالحسنة لم یعملها، جعلتها له حسنته . و ان هو عملها کتبتها له عشراً. و ان هم بالسیئة و لم یعملها، لم اکتبها علیه . و ان هو عملها، کتبتها علیه سیئةً. (اخبار اصفهان ج 1 ص 351).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.