ضمایر. [ ض َ ی ِ ] (ع اِ) ج ِ ضمیر. رجوع به ضمیر شود. || دلها: وحشت ملک و هیبت پادشاهی در ضمایر دوستان و دشمنان قرار گرفت . (کلیله و دمنه ). و در معرض تسوف پیش ضمایر آید. (کلیله و دمنه ). و هم از اثر شقاوت به بدنامی و اسم اِلحاد بر خود راضی شدند و بضمایرمسلمان بودند. (جهانگشای جوینی ). || (اصطلاح دستور زبان ) مقابل اسم ظاهر. رجوع به ضمیر شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.