ضرع . [ ض َ رَ ] (ع ص ) سست و ناتوان . (منتهی الارب ) (منتخب اللغات ). ج ، ضَرَع (بصورت واحد)، و گویند: رجل ضَرَع و قوم ضَرَع . || مُهْرٌ ضَرَع ٌ؛ اسب کره ٔ ناتوان که دویدن نتواند جهت سستی و ناتوانی . (منتهی الارب ). || ریزه و خرد از هر چیزی . (منتهی الارب ). چیز خرد. || خردسال . (منتخب اللغات ). کم سن سست بدن ناتوان ناآزموده کار. (منتهی الارب ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.