ضرار. [ ض ِ ] (اِخ ) ابن القعقاع بن معبدبن زرارة. از سواران عرب که در وقعه ٔ وقیط بکر و تمیم اسیر گرفته شد. وی صحابی است . (عقدالفرید ج 6 ص 46). صاحب عیون الاخبار گوید: حدثنی سهل بن محمد عن الاصمعی قال اخبرنی شیخ مِن ْ مَشْیَختنا، و ربما قال : هارون الاعور، ان قتیبةبن مسلم قال ارسلنی ابی الی ضراربن القعقاع بن معبدبن زرارة فقال : قل له قد کان فی قومک دماء و جراح ، و قد احبوا ان تحضر المسجد فیمن یحضر، قال : فاتیته فابلغته فقال یا جاریة: غدّینی ، فجأت بارغفة خُشن فثردتهن فی مریس ثم برقتهن فاکل قال قتیبة، فجعل شانه یصغر فی عینی و نفسی ثم مسح یده و قال : الحمدﷲ حنطة الاهواز و تمر الفرات و زیت الشّام ثم اخذ نعلیه و ارتدی . ثم انطلق معی و اتی المسجد الجامع فصلی رکعتین ثم احتبی فمارأته حلقة الا تفوضت الیه فاجتمع الطالبون و المطلوبون فاکثروا الکلام ، فقال : الی ماذا صار امرهم ؟ قال : الی کذا و کذا من ابل ، قال : هی علی ، ثم قام . (عیون الاخبار ج 1 ص 332 و 333).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.