ضجور. [ ض َ ] (ع ص ) ناقةٌ ضَجور؛ ناقه ای که در وقت دوشیدن یا بار کردن بانگ و بیقراری نماید. (منتهی الارب ). شتر ماده ٔ بانگ کننده وقت دوشیدن . (منتخب اللغات ). آن اشتر که جزع کند نزدیک دوشیدن .(مهذب الاسماء). || دلتنگ . (منتخب اللغات ). تنگدل و مضطرب و غمگین . (غیاث ). خشمگین . ضَجِر. (مهذب الاسماء) : نظر نکنی در بستان که بیدمشک است و چوب خشک ، همچنین در زمره ٔ توانگران شاکرند و کفور و در حلقه ٔ درویشان صابرند و ضجور. (گلستان ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.