صنبور. [ صُم ْ ] (ع اِ) خرمابن کم بار برهنه شاخ پوست رفته ٔ باریک ساق . || دهانه ٔ کاریز. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || خرمابن تنهاگانه . (منتهی الارب ). المنفردة من النخیل . (اقرب الموارد). خرمابن جداگانه . (مهذب الاسماء). || ماسوره ای از آهن و ارزیز و مانند آن که بر آب دستان و خنور نهند و از آن آب خورند. || شاخها که از بیخ خرمابن برآمده باشد. || ناودان حوض یا سوراخی که از آن آب حوض بیرون رود. (منتهی الارب )(اقرب الموارد). || تنه ٔ خرمابن . || کودک خردسال . || فتنه . بلا. || باد گرم . || باد سرد. ضد است . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || (ص ) مرد بی برادر و فرزند. || بی مونس . بی یار. (منتهی الارب ). || ضعیف . || خوار. || ناکس . فرومایه . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.