صمحمح . [ ص َ م َ م َ ] (ع ص ) مرد سخت و درشت و توانا [ ی ] گرداندام کوتاه بالا. (از منتهی الارب ). سخت دراز. (مهذب الاسماء). || مرد رفته موی پیش سر. || مرد سترده موی سر. || سر موی رفته و سخت و درشت . (منتهی الارب ). اصلع. غلیظ. شدید. (نشوءاللغة ص 118). مؤلف نشوءاللغة این لغت را در زمره ٔ صفاتی شمرده است که صاحب آن بکثرت آنچه بدان وصف میشود ممتاز است . رجوع به صمحمحی شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.