صعدة. [ ص َ دَ ] (اِخ ) یاقوت آرد: مخلافی است به یمن . بین آن و صنعاء شصت فرسنگ و بین آن و خیوان شانزده فرسنگ است . و از حسن بن محمد مهلبی آرد: صعدة شهری آبادان و پرجمعیت است با نعمت و خیری فراوان و بازرگانان از هر شهر روی بدانجا آرند و در آن دباغخانه ای برای ادیم و پوست گاو است که بکار نعل (کفش )رود و آن در اقلیم دوم است بعرض 16 درجه و همه ٔ ارتفاع آن صدهزار دینار است از آن شهر تا اعشبیه بیست وپنج میل است و از آنجا تا خیوان 24 میل . (معجم البلدان ). و در الحلل السندسیه آرد: آن بر ارتفاع 2216 گز از سطح دریا واقع است . (الحلل السندسیه ج 2 ص 111). ورجوع به سفرنامه ٔ ناصرخسرو چ برلن ص 96 و 102 شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.