صریمة. [ ص َ م َ ] (ع مص ، اِمص ) عزیمت بر کاری و نیک دل نهادن بر آن . (منتهی الارب ). عزیمت . (مهذب الاسماء) (غیاث اللغات ) : وآن مصلحت را چنانکه ذکر رفته است به عزیمت و صریمت و کیاست و شجاعت کفایت کرد. (جهانگشای جوینی ). || قطع کردن کاری .(غیاث اللغات ). || (اِ) پاره ای از ریگ توده ٔ جدا. (منتهی الارب ). ریگ جداگانه . (مهذب الاسماء). || (ص ) زمین دروشده کشت . (منتهی الارب ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.