صرد. [ ص َ رَ ] (ع مص ) سرمازده شدن . (منتهی الارب ). || پشت ریش گردیدن اسب . (منتهی الارب ). زخم شدن موضع زین . || پاره پاره برآمدن مسکه ٔ مشک . (منتهی الارب ). || بازماندن دل کسی از کسی و سرد شدن . (منتهی الارب ). || درآمدن تیر و درگذشتن . (منتهی الارب ). گذارده شدن تیر. || خطا کردن تیر. از لغات اضداد است . (منتهی الارب ). || سرما یافتن .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.