صدر دیوانه . [ ص َ رِ ن َ ] (اِخ ) (مولانا...) میر علیشیر نوائی در مجالس النفائس نویسد: وی کاتبی خوب بود و شعر و معما زیبا میگفت معمیات به اسم نود و نه نام حضرت حق سبحانه و تعالی گفته است و از جمله این معما به اسم العلیم است :
سر بپای او فدا ناکرده تو
چون وصالش را تمنا کرده تو.
وی دیوانه و عاشق شیدای سیدشریف (معاصر شاه اسماعیل ) بود. سید روزی در اوان حسن و جمال با هزار غنج و دلال پیاده در کوچه می رفت مولانا صدر غافل رسید و سید را در بغل گرفت و بوسه ای از رخ زیبای وی گرفت . غلامان سید چون این بدیدند، وی را بیازردند و او لت می خورد و می گفت آن لوت به این لت ارزان باشد و سپس هرگاه بدر خانه اومیرسید غلامان شریف او را می آزردند. مولانا برنجید وگفت :
مرو بر در خانه اش ای سفیه
چو شر در شریف است لاخیر فیه .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.