صبن . [ ص َ ب َ ] (ع مص ) بازداشتن هدیه یا برّ یا معروف را ازکسی . (منتهی الارب ). قدح شراب و هدیه و جز آن از کسی بگردانیدن . (تاج المصادر بیهقی ). || گرفته زدن کعبتین . (تاج المصادر بیهقی ). صبن المقامر الکعبتین (صبناً)؛ هر دو کعبتین را در دست راست و برابرکرده زد قمارباز. (منتهی الارب ). سواهما فی کفه فضرب بهما. (اقرب الموارد). || صبن عنه الکاس (صَبناً)؛ برگردانید از وی کاسه را. (منتهی الارب ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.