صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن احمد مرتینی . وی بسال 1218 هَ . ق . در ادلب از اعمال حلب متولد شد و هم بدانجا نشأت یافت و نزد پدرو دیگر علمای ادلب علم فراگرفت و در صناعت نظم و نثر رنج برد و بهره ٔ وافر به دست کرد. از نثر لطیف وی رساله ای است در احوال ابراهیم پاشا والی مصر و اعمال او در این بلاد، و در پایان رساله گوید که بسال 1257 هَ . ق . از تحریر آن فراغت یافته . صالح بسال 1262 درحلب سکونت جست و در جامع اموی و مدرسه ٔ صلاحیه که امروز «بهائیة» نام دارد به تدریس حدیث پرداخت و از جانب عبدالرحمن افندی علمی قدسی نیابت اوقاف جامع بهرمیه نیز بگرفت ، سپس بر سر تولیت آن اوقاف با وی منازعه آغاز کرد و خصومت به حاکم بردند و او حاکم را که ثریاپاشا نام داشت به قصیده ای طولانی مدح گفت ، لیکن وی را سودی نداد. وی اسامی اعیان حلب را که بسال 1281 و1282 درگذشته اند در اوراقی فراهم آورده و ترجمه ای از ایشان بنوشته که صاحب تاریخ حلب آن را در کتاب خویش بیاورده است . صالح در چهاردهم رجب سال 1282 هَ . ق . درگذشت و در خارج باب قنسرین در تربت کلیباتی مدفون است . رجوع به اعلام النبلاء ج 7 صص 331 - 335 شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.