صاغری . [ غ َ ] (ترکی ، اِ) ساغری . کیمخت و چسته و پوست خر و یاپوست اسب دباغی شده . رجوع به ساغری شود. || قسمی کفش مخصوص علما و طلاب قدیم بی پشت پاشنه ، با پاشنه ٔ بلند، کبودرنگ و چرم روی پا، گره های خردتر ازگره های نارنج داشت . مقابل نعلین که پشت پاشنه و پاشنه هم نداشت ، و زردرنگ بود و نوک کمی برگشته داشت .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.