شیر و سبخ . [ رُ س ِ ب َ ] (ترکیب عطفی ، ص مرکب ) نابجا و ناموافق و مخالف . (ناظم الاطباء). کنایه از ناساز و مخالف . (آنندراج ) :
چه گویم مشتری راکز نحوست
سعادت بر دلم شیر و سبخ کرد.
«سِبَخ » به معنی نمک است . (آنندراج ).
شما واژهای در دفتر واژه ثبت نکردهاید.
برای رفع محدودیت کاربر ویژه شوید
با حذف کوکی، لیست لغات از بین خواهد رفت.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شیر و سبخ . [ رُ س ِ ب َ ] (ترکیب عطفی ، ص مرکب ) نابجا و ناموافق و مخالف . (ناظم الاطباء). کنایه از ناساز و مخالف . (آنندراج ) :
چه گویم مشتری راکز نحوست
سعادت بر دلم شیر و سبخ کرد.