شیان .(اِ) خون سیاوشان . (منتهی الارب ). نام دارویی که آنرا خون سیاوشان و بعربی دم الاخوین خوانند. (از برهان ) (از ناظم الاطباء). دم الاخوین . (بحر الجواهر). صمغ سقطری . خون سیاوشان ، و عامه ٔاندلس نام شیان را به حی العالم کبیر دهند. دم التنین . دم الثعبان . ایدع . (یادداشت مؤلف ). درختی است از تیره ٔ سوسنی ها که مخصوص نواحی زنگبار و بمبئی و دیگر نواحی گرم هندوستان و هندوچین است . از این درخت صمغ قرمزرنگ به دست می آورند که دارای اثر قابض و مقوی است و جهت تهیه ٔ خمیردندانهای طبی و مشمع طبی و رنگ کردن ورنی ها بکار میرود. صمغ قرمز این درخت را خون سیاوشان نیز خوانند و آنرا بنام درخت خون سیاوشان نیز نامند. دراسنا. شیانه . شیان مغربی . خونشاوشان . خون سیاوش مغربی . دم الاخوین . دم الثعبان . قاظر. (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به مفردات ابن البیطار ج 3 ص 75 شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.