شکد. [ ش ُ ] (ع اِ) سپاس منعم بر نعمت به لغت یمن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). شکر و سپاس . (ناظم الاطباء). شکر. (از اقرب الموارد). || عطا و بخشش . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). عطای بی عوض . (یادداشت مؤلف ). در لغت ثعالبی آمده است : «شکد، بخشش ابتدابه ساکن است و اگر در جزای بخشش دیگری باشد شُکْم نامیده میشود». || آنچه توشه داده باشد انسان از شیر یا کشک یا چربی یا خرما تا آنها را از منازلشان بیرون برد. || گندم درهنگام درو آن . || آنچه از خوردنی و آشامیدنی در خانه گذارند. ج ، اشکاد. (از اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.