شکة. [ ش ِک ْ ک َ ] (ع اِ) سلاح . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (مهذب الاسماء) (از اقرب الموارد). || نوع . (از اقرب الموارد). || پاره ٔ چوب که بدان دسته ٔ تیر و جز آن را محکم کنند. (ناظم الاطباء) (آنندراج ). در منتهی الارب آمده : پاره ٔ چوب که به وی دسته ٔ تیر و جز آن را فافه کنند تا دسته محکم نشیند. مسلم است که کلمه ٔ فافه به غلط چاپ شده و محرف فانه است چه عربی جمله در اقرب الموارد بدینسان است : «خشبة عریضة تجعل فی خرت الفاس و نحوه تضیق بها» فانه را برهان بدینسان آرد: چوبک تنگی باشد که آنرا گاهی در زیر در، نهند تا در گشوده نگردد و درودگران در شکاف چوبی که میشکافند فروبرند و کفش گران در فاصله ٔ قالب و کفش گذارند. واضح است که در اینجا فانه مناسب است بخصوص که در لغتنامه ها فافه را نیاورده اند و صاحب آنندراج نیز متوجه این نکته شده و فانه آورده است . (یادداشت پروین گنابادی ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.