شوی کش . [ ک ُ ] (نف مرکب ) کشنده ٔ شوی . شوی کشنده . شوهرکش . || کنایه از دنیا :
فژه گنده پیری است شوریده هش
بداندیش فرزند و هم شوی کش .
دانش بجوی اگرت نبرد از راه
این گنده پیر شوی کش رعنا.
این شوی کش سلیطه هر روزی
بنگر که چگونه روی بنگارد.
این زال شوی کش چو تو بس دیده ست
از وی بشوی دست زناشوئی .