شوله . [ ش َ ل َ ] (اِخ ) نام یکی از منازل قمر. (برهان ). شولة :
خم شوله چو خم زلف جانان
مغرق گشته اندر لؤلؤ تر.
هم شوله بود کو پس شوال زخم زد
بر تارک مبارک پور طغان یزک .
رجوع به شولة شود.
شما واژهای در دفتر واژه ثبت نکردهاید.
برای رفع محدودیت کاربر ویژه شوید
با حذف کوکی، لیست لغات از بین خواهد رفت.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شوله . [ ش َ ل َ ] (اِخ ) نام یکی از منازل قمر. (برهان ). شولة :
خم شوله چو خم زلف جانان
مغرق گشته اندر لؤلؤ تر.