شوبین . (اِخ ) چوبین . چوبینه . لقبی است بهرام چوبین (بهرام ششم ) رئیس خانواده ٔ مهران سردار بزرگ ایران در دوره ساسانی را. (فرهنگ فارسی معین ). بلعمی در ترجمه ٔ تاریخ طبری گوید: «او را بهرام چوبین خواندند و گروهی گفتند او را شوبین خواندند نه چوبین و اصل شوبین آن بود که او به خردگی به حرب شده بود و بر در ری مردی را ضربتی زده بود و از سر تا کوهه ٔ زین فروآورده بود و مردمان به نظاره ٔ آن می شدندو هر زمان مر یکدیگر را همی گفتند: شو بین آن ضربت را. پس او را این لقب کردند و این درست تر است . اما پیداست که این وجه تسمیه ساختگی است و شوبین صورتی ازچوبین است : سی یک پادشاه بیرون از بهرام شوبین و شهربراز. (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 19). در وقت انصراف از محاربه ای بهرام شوبین خواست [ درفش کاویان را ] از اصفهانیان بستاند. (ترجمه ٔ محاسن اصفهان ص 86). رجوع به بهرام چوبین و چومین و چوبینه شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.