شوارب . [ ش َ رِ ] (ع اِ) ج ِ شارب ، بمعنی سبلت . موی دراز در هر دو کرانه ٔ بروت ، یا تمامه ٔ بروت شارب است . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || ج ِ شاربة، مؤنث شارب . (از اقرب الموارد). رجوع به شاربة و شارب شود. || رگهای حلق . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || صخب الشوارب ؛ هر بدصدا را گویند: حمار صخب الشوارب ؛ خر سخت فریاد. (از اقرب الموارد). || راههای آب در حلق . (منتهی الارب ). مجاری آب در حلق . (از اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.