شواء. [ ش ِ / ش ُ ] (ع اِ) بریانی . (منتهی الارب ) (دهار) (زمخشری ) (بحر الجواهر).بریانی و القطعة منه شواءة. (مهذب الاسماء). گوشت و جز آن که در معرض حرارت آتش قرار دهند تا پخته و قابل خوردن شده باشد و قطعه ای از آن شواءة است . (از اقرب الموارد). گوشت که در تنور آویزند تا برشته شود. (یادداشت مؤلف ). شَوی ̍ اللحم َ شَیّاً؛ أی جعله شِواءً، فهو شاو و اللحم مَشْوی ّ. (از اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.