شنب . [ ش َ ن َ ] (ع اِمص ) آبداری و خوش آبی و خنکی دندان . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). خوش آب دندان و سردی آن . (مهذب الاسماء). روشنی دندان . (دهار). صفا و خوشابی دندان . || خنکی دهن .(منتهی الارب ). || تیزی دندان به روشی که کناره ٔ آن به اره ماند. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || (اِ) خجک سپید در دندان . (منتهی الارب ). نقطه های سفید در دندان . (از اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.