شموخ . [ ش ُ ] (ع مص ) شمخ است . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). بلند شدن کوه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). بلند شدن . (ترجمان القرآن جرجانی ص 62) (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). رجوع به شمخ شود. || تکبر کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). تکبر. (یادداشت مؤلف ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.