شلاء.[ ش َل ْ لا ] (ع ص ) مؤنث اشل ؛ گویند: امراءة شلاء؛ زن تباه دست . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). زن تباه دست . (منتهی الارب ) (از آنندراج ). دست خشک . (دهار). تأنیت اشل ، زن که دست وی شل باشد. (یادداشت مؤلف ).
- عین شلاء ؛ چشمی که بینایی آن رفته باشد. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ).
- ید شلاء ؛ دست تباه و خشک . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.