شقوء. [ ش ُ ] (ع مص ) دندان شتر برآمدن . (تاج المصادر بیهقی ). شقا. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).برآمدن دندان پیشین . (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || غلبه کردن کسی را. (تاج المصادر بیهقی ). و رجوع به شقا شود. || شانه کردن موی سرکسی را. (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || زدن فرق سر کسی را. (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.